دوباره خستهام از شعرهای تکراری
تو هم چرا غزل تازهای نمیباری
نسیم سبز نگاهت نمیوزد بر دل
بگو که از دل تنگم تو نیز بیزاری
ولی حضور تو حس میشود درون دلم
و عطر یاد تو در شعرهای من جاری
من خزان زده را با بهار نسبت نیست
به احترام تو روییدنی شدم آری
دوباره تشنهی یک جرعه شعر دیدارم
بیا که از غزل عاشقانه سرشاری
هنوز عکس تو زیباست مثل روز نخست
درون قلب من آری اگرچه ز نگاری
وضو گرفتهام امشب برای دیدارت
و خسته از همه دیدارهای تکراری
همه ی آنهایی که پیاپی کامیاب می شوند دارای حیله گری عمیقی هستند آنان لغزش ها و ناتوانی های خود را همواره یکسره توانایی می نمایانند : و از اینرو آنان می باید این لغزش ها و ناتوانی ها را بگونه ای نامعمول به خوبی و به روشنی باز شناسند.
نیچه