شب یلدا

" یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقه ای بسیار دراز داشته و ریشه این باور واعتقاد بر می گردد به گاه شماری و اندیشه هایی که ایرانیان مهری دین ( مهر پرست) از آن داشته اند." باید متذکر شد که اقوامی که در گذشته های دور در ایران می زیستند پیش از ظهور زرتشت و گرویدن مردم ایران به این دین الهی، مهرپرست بودند. " مهر یا  میترا ، نام یکی از مورد توجه ترین و بزرگترین ایزدان هند و ایرانی است که در هزار و چهارصد سال پیش از میلاد (مسیح) یادش در سنگ نوشته ایی آمده است."در ادبیات فارسی پس از اسلام مهر مترادف با خورشید تلقی شد. ولی ایزد مهر، ایزد خورشید نیست. " دراوستا مهر بزرگترین ایزدان است و درمقدمه " مهرپشت" آمده که اهورامزدا وی را دربزرگی و شکوه و توانایی هم قدر وهم سنگ خود آفرید . نام این ایزد در سانسکریت Mitra در اوستا Mithra ودر پهلوی Mitr آمده است و  به معنی و مفهوم رابطه پیوندی است میان روشنایی محدث و نور و فروغ ازلی ، مهرخورشید نیست چنانکه بسیاری پنداشته اند. مهر فروغ و پرتو انوار خورشید است (گاه) مهربه معنی دوستی و محبت است به معنی پیشرو و دوستی و داور بزرگ می باشد."

خداوندگاری به نام مهر یا میترا پس ازظهور زرتشت به آئین زرتشتی راه می یابد و از مقام خداوندگاری به مقام ایزدی تنزل می یابد " در اصطلاحات زرتشت همه خدایان مردود شناخته شدند و خداوند به نام اهورامزدا هستی بخش دانا- نامیده شد. لیکن پس از زرتشت دوباره یاد این خداوندگار بزرگ آریایی زنده شد."

از سوی دیگر نشانه های مهرپرستی تنها درمیان هند و آریایی ها دیده نمی شود. طی جنگ های روم باستان وایران آیین مهر پرستی توسط سربازان رومی به اروپا انتقال یافت.

" 21 دسامبر را که برابر با اول دی ماه بود هنگامیکه آیین مهرپرستی همگانی شده بود بعنوان روز تولد مهر یا میترای شکست ناپذیر جشن می گرفتند . اما در سده چهارم میلادی براثر اشتباهی که در کبیسه ( محاسبه سالهای کبیسه ) شد تولد مهر نجات بخش یا مسیحای منجی در 25 دسامبر افتاد و از آن پس تثبیت شد. تا آن زمان تولد عیسای مسیح در6 ژانویه جشن گرفته می شد. اما دین اغلب رومیان و کشورهای اروپا آیین مهر و میترا بود...

متولیان کلیسا چون نتوانستند به برانداختن جشن تولد میترا در 25 دسامبر غلبه کنند همان روز را زایش عیسی مسیح اعلام کردند."

و این چنین واژه یلدا توسط مسیحیان  سریانی به ایران آورده شد. ولی دراصل این واژه و نماد آن با مسیحیت بی ارتباط است و ازهمان آیین  مهر پرستی سرچشمه می گیرد ، روز اول دی بر اساس باور میتراپرستان جشن ظهور میتراست و خواهیم دید که بی ارتباطی هم نیست . میترا خدای روشنایی و نور است " مردم عهود دور و گذشته که پایه زندگی شان بر کشاورزی و چوپانی قرارداشت روشنی ، روز، تابش خورشید و اعتدال هوا (را) مظاهر نیک و موافق وایزدی ( می دانستند) . تاریکی، شب، سرما را نیز از اعمال اهریمن می پنداشتند. ( آنان) در طول سال دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و بلندترین شبها شب اول زمستان یعنی نخستین شب دی ماه است. اما بلافاصله پس از این بلندترین شب سال، روزها به تدریج بلند تر و شب ها کوتاهتر می شود. خورشید هرروز بیشتر در آسمان می پاید و نورو گرمی نثارمی سازد و به همین جهت آن شب را یلدا نامیدند. یعنی تولد و زایش خورشید شکست ناپذیر"

بشر گذشته های دور مقهور طبیعت بود، دست طبیعت به یک آن می توانست  با صاعقه ، زندگی او را به آتش کشد و با یک تکان زلزله او را از هستی ساقط نماید. بارش های سیل آسا زندگی او را بروبد و بشوید و با ریزش برف های سنگین او را در زیر تل انبوهی از سردی برف مدفون سازد. انسان گذشته های دور از خلق ایزدان برای هر یک از چهره های طبیعت و قربانی کردن به پیشگاه آنان، ایمنی خود را هدف قرار داده بود. چرا که از طبیعت می هراسید و از آن بیمناک بود. از اینرو گرمی خورشید و تابش آفتاب را پاس می داشت. شبی را که پس ازآن ، روزها به درازی می روند و شب شوم و تاریکی بد یمن را به کوتاهی می کشاند، پاس می داشت و ارج می نهاد. انسان عهد باستان ایرانیان از اینرو که شب را از مظاهر اهریمن یا نیروهای  آسیب رسان طبیعت می دانستند .  " در شب یلدا یا تولد خورشید جهت رفع این نحوست آتش می افروختند ، گرد هم جمع می شدند ، خوان ویژه می گستردند ، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند. این سفره جنبه دینی داشت و مقدس بود از ایزد خورشید و روشنایی برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستان پر برکت در بیش داشته باشند. همه شب را در پرتو چراغ  و نور آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد"

واینک ما با آئینی همراهیم که عمری بیش از 3500 سال دارد وتوانسته خود را با ادیان متفاوتی از قبیل زرتشت، مسیحیت واسلام در آمیزد. یک مسلمان ،در این شب به یکی از سنن رسول اکرم (ص) یعنی صله ارحام می پردازد و به دیدار بزرگان و اقوام می شتابد ، چنین رسمی در میان هموطنان زرتشتی هم وجود دارد . مسیحیان این شب را با اختلافی 4 روزه به 25 دسامبر منتقل کرده به نام میلاد مسیح آن را جشن می گیرد درحالیکه روز میلاد میترایی شکست ناپذیر است.

 گاه شماری جشنهای ایران باستان بهار 1371

دلم سوخت....

امروز داشتم میومدم سر کار یه عالمه درخت کاج رو دیدم که بریدن و کنار خیابون گذاشتنشون
یعنی کلی درخت واسه کریسمس بریده میشن و آخرش هم دور ریخته میشن؟این واقعا اتفاق فجیعیه!

عشق حقیقی

موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت.

موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار دوست داشتنی به نام فرومتژه(1) داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود.

زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید:

-  آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟

دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت:

- بله، شما چه عقیده ای دارید؟

- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند، ولی خداوند به من گفت:

- «همسر تو گوژپشت خواهد بود.»

درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:

«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن.»

فرومتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید.

او سالهای سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.

 

پاری وجویس ویسل

                                                                             Frumtje .1