آخر شانس!

فکرش رو بکن که آروم آروم تا سر کوچه بری به امید اینکه ماشین سریع گیر میاد و مسیر هم ۱۰-۱۲ دقیقه بیشتر طول نمیکشه.

سوار تاکسی میشی و ۲ قدم جلوتر همه مسافرا پیاده میشن و راننده تاکسی هم ۴ تا مسافر یه خط دیگه رو میبینه و چشمش برق میزنه!! میگه اینجا سر تخت طاووسه! میگم خب! میگه مگه پیاده نمیشی؟ میگم من گفتم سر توانیر !! میگه ااا ببخشید!!!

۱۵ دقیقه وامیستی تا ماشین دیگه ای بیاد ببرتت تا سر توانیر. اگه این ماشین هم دم پارک ساعی پنچر بشه و مجبور شی یه ماشین دیگه سوار شی تا به مقصد برسی اونوقت مشکل از تو بوده یا ماشینا؟!!!

اول صبحی دیدن صحنه دویدن یک پیرمرد ۷۰-۷۵ ساله با یه کوله بزرگ به پشتش برای رسیدن به اوتوبوسی که از ایستگاه رد می شه حس جوونی به آدم میده!

اگه با هم میدویدیم من بهش نمی رسیدم!!!