ای کاش...

ای کاش من هم وجود داشتم...

چرا میبینن اما انگار که ندیدن؟
چرا فکر می کنن که فقط خودشون ......


همیشه هر چی که می خوام بگم می بینم سکوت آرامش بخش تر از همه حرفهاست.

حق گرفتنیه؟

اگه اینطوریه پس چرا هیچ کس حقش رو نمیگیره و بی خیالش میشه؟امروز تو اتوبوس نشسته بودم که صدای مهیبی من را شوکه کرد
یه نارنجک باقی مانده از جنگ جهانی (چهارشنبه سوری پارسال)منفجر شد!شیشه اتوبوس شکست و مسببین که دانش آموزانی بیش نبودند در یک هیات ۳۰ یا ۴۰ نفر با خنده های مستانه ۳ بار اتوبوس را طواف دادند و مردم نظاره کردند این اراذل و اوباش جوان را و مسئول خط هم نگاهشان کرد و بعد آنها هم رفتند.کسی جلو نرفت که بگوید چرا با جان مردم بازی می کنید؟آنها هم انگار می دانستند مردم کاری از دستشان برنمی آید.۵-۶دقیقه ای همانجا با کمال شجاعت پرسه زدند(نیروی انتظامی در چند صدمتری محل مقرری دارد!)و سپس رفتند!

دریا که چنین فراخ روی است،پالایش قطره‏های جوی است...

درختی که از آغوش تو بزرگ‎‏تر است از دانه‏ای کوچک روییده است بنایی بلند از مشتی خاک ساخته شده است سفری هزار فرسنگ با یک گام آغاز شده است...

تائو چینگ