رویاهای صادق

چقدر خدا باید آدم رو دوست داشته باشه که راهنمایی هاش رو واسه بنده خودش توی خواب و خیلی آشکار نشون بده و وقتی که اون کار رو علیرغم میل باطنی و فقط با توسل به خوابی که دیدی همونطور انجامش بدی و همه چی درست پیش بره و از شدت خوشحالی ذوق مرگ بشی.


                                                   ممنونم خدای من.

روانشناسی!

نمایشگاه امسال رو که سر میزنی اکثر غرفه ها کتابهای روانشناسی رو جایگزین رمانهای عاشقانه کذایی ایرانی کردند.هر کدومشون راههایی رو برای بهبود اوضاع روانی بیان می کنن:
یکی میگه باید کودک درون رو بهش بها داد.
یکی دیگه میگه درون نگری رو مقدمه ایجاد هر تغییری روی خودتون بدونین
 و اون یکی میگه اعتماد به نفس اول راه لذت بردن از زندگیه.
حالا چی شده که یهو شرایط جامعه اینقدر عوض شده (یا شاید هم من تازه تو این باغ افتادم!) خدا میدونه.یکی علتش رو فشارهای روانی جامعه و زندگی میدونه و یکی هم میگه مردم تازه هوشیار شدند.
دیشب هم برنامه هزارراه نرفته رو قسمت شد دیدم.واقعا دلم واسه بابای علی و هانیه سوخت، اگه واقعا ماجرا اونطوری بوده باشه که خودش می گفت.صحبتهای کارشناس هم جالب بود.می گفت یکی ۶۰ سالشه ولی عین بچه های ۶ ساله می مونه.می گفت باید کودک درونمون رو رشد بدیم تا از خودمون عقب نمونه.

اما خیلی وقتها جایگاه رشدی واسه خیلی ها توی محیط نیست، چرا که خیلی وقتها پدر و مادرها می خوان بچه هاشون زود بزرگ بشن و نمی ذارن که توی هر رده سنی رفتارهای خاص دوره خودشون رو داشته باشن. بعدش آدم ۶۰ ساله تازه میاد عقب موندگی هاش رو جبران کنه.خیلی وقتها هم یه چیزایی به بچه ها تزریق میشه که تا قیام قیامت هم نمیشه تغییرشون داد.

...

از کسی که نمیداند که نمیداند, بر حذر باش!
به کسی که نمی داند و می داند که نمیداند, تعلیم بده!
کسی را که میداند و نمیداند که میداند, روشنش کن!
از کسی که میداند و میداند که میداند پیروی کن!


بگو چشم!