قشنگ کوچک

گفت : کسی دوستم ندارد. میدانی چقدر سخت است این که کسی دوستت نداشته باشد؟ تو برای دوست داشتن بود که جهان را ساختی. حتی تو هم بدون دوست داشتن... !

خدا هیچ نگفت.

گفت : به پاهایم نگاه کن! ببین چقدر چندش آور است. چشم ها را آزار می دهم. دنیا را کثیف می کنم. آدم هایت از من میترسند. مرا میکشند برای اینکه زشتم. زشتی جرم من است.

خدا هیچ نگفت.

گفت : این دنیا فقط مال قشنگ هاست.مال گل ها و پروانه ها‚مال قاصدک ها‚ مال من نیست.

خدا گفت : چرا مال تو هم هست.

دوست داشتن یک گل‚ دوست داشتن یک پروانه یا قاصدک کار چندان سختی نیست. اما دوست داشتن یک سوسک‚ دوست داشتن تو کاری دشوار است.

دوست داشتن کاری است آموختنی؛ و همه رنج آموختن را نمی برند.

ببخش کسی را که تو را دوست ندارد.زیرا که هنوز مؤمن نیست. زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته. او ابتدای راه است.

مؤمن دوست دارد. همه را دوست دارد.زیرا همه از من است. و من زیبایم. من زیبائیم‚ چشم های مؤمن جز زیبا نمیبینند. زشتی در چشم هاست. در این دایره هرچه که هست‚نیکوست. آن که بین آفریده های من خط کشید‚ شیطان بود. شیطان مسئول فاصله هاست.

حالا قشنگ کوچکم! نزدیکتر بیا و غمگین نباش.

قشنگ کوچک حرفی نزد و دیگر هیچگاه نیندیشید که نازیباست.

                                                                          نویسنده :عرفان نظر آهاری ؛ چلچراغ

شعر

نمی دونم دیشب اخبار رو دیدید یا نه.فکر می کنم اخبار ۹ شب بود.در مورد شعر و ادب از مردم می پرسید.می گفت راسته که اونایی که شعر می خونن آدمای غمگینی هستن؟
سئوال جالبی بود! شاید واقعا اینطوره! اما من حس می کنم خیلی از اونایی که اهل شعر هستن می خوان بیشتر وقتشون رو با همون شعر و دیوان شعرا بگذرونند و از وقتشون استفاده کنند.که شاید باعث ایجاد نوعی تنهایی بشه.چون غرق در دنیای مجازی میشوند که خیلی زیباتر از دنیای پر ماجرای واقعی باشه.دنیایی که فقط باید توش قدرت داشته باشی واسه جنگیدن و واسه زنده موندن.زنده موندن تو همه عرصه ها.اگر یک لحظه در سکون باشی یخ می زنی.

بنویس

می گفت بنویس.با هر چی که می تونی بنویس.بنویس تا به آدم بزرگی تبدیل بشی.
اما خداییش نویسندگی هم سخته ها.انتخاب اینکه چی بنویسی.عین انتخاب اینکه چه غذایی باید امروز درست کنی!
همه باید اون غذا رو دوست داشته باشن و مهمتر از اون خودت خیلی دوستش داشته باشی که رغبت کنی درستش کنی.
جدید باشه و رو مد و به ذائقه خوش بیاد.
تکراری هم نباشه.
نویسندگی، آشپزی، زندگی، کار، ارتباطات و همه انتخاب ها یک مسیر طی کردن رو دارند.فقط ظاهر واژه هاشون کمی متفاوته.همین.