من و تاکسی نشینی....

اون آقاهه رفت این حراجه اومد!
امروز تو تاکسی یه آقاهه با بچّش(۳ یا ۴ ساله) سمت چپ من نشسته بودند.طفلکی بچّهِ مسیر تنفسیش بسته بودنمی تونست درست تنفس کنه!تازه خوابش هم برده بود.ما هم داشتیم دیوونه می شدیم که...دیگه آخراش سروصدا اوج گرفت و خانوم سمت راستی من برگشت به آقاهه نیگاه کرد و آقاهه هم خندید!همین
آخرشم بچه رو بیدار کرد که پیاده شن گفت اِ بابا خواب بودی؟بچه هم گفت آره بابا دیشب اصلا نتونستم بخوابم!گفته بودم که!

نظرات 15 + ارسال نظر
امید عرب شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:45 ق.ظ http://omidarab.blogsky.com

آمدم اینبار با الفبای امنیت

آرتا شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:57 ق.ظ http://darkness.blogsky.com

آدم تو این تاکسی ها چه چیزهایی که نمیبینه!!!!!

هاله شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:22 ق.ظ http://haleh.blogsky.com

وااااااااااا

انسان مه الود شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:16 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

میگم یک کاری کن.مسیر خونه تا اینجا رو پیاده بیا. انوقت مشکلات تاکسی نشینی هم نداری. برا ی خودت هم خوبه.

ناناهیتا شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:23 ق.ظ http://nanahita.blogsky.com

می گم فکر می کردی بچه خودته اونوقت بیدارش می کردی!!!!

سینا شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:14 ب.ظ http://delsinario.blogspot.com

اولند: من در ادامه ی سخنان دوست من، پیشنهاد می کنم تا خونه رو با اسب برید!! شما که گانگسری و اون ورا رو خوب بلدین!! دومند: از دوست من منذرت خواستین؟!! سومند: این امید عرب احیانا نیمیدونه با کی طرفه!! چهارمند: از دوست من منذرت بخواین!! پنجمند: معلومه که رای گیری رو دوست من میبره!! از بس احیانا سلیقش خوبه!! ششمند: متوفق باشین!!

۱-کی گفته شما در ادامه سخنان دوستم سخن بگین؟هان؟اصلا می خوام از این به بعد با اتوبوسسسس بیام!حرفیه؟
۲-واسه چی؟میه چی کار کردم؟!
۳-ایتیفاقا!
۴-ایضاً۲-
۵-پارتی بازی کردم!چون دوستمه و یه کم حالش گرفته بود گفتم افسرده نشه!
۶-ممنون.ایضاً شما!

سینا شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:21 ب.ظ http://delsinario.blogspot.com

اولند دوم: آهای فاشیست بزرگ!! اگه کامنت دوست منو اینجا ندیده بودم، همین الان دانشگاه رو به قصد قتل عوامل ایجاد رعب و وحشت در اذهان عمومی، که البته خوب نیست با دست نیشون بدم که شمائین ترک میکردم!! دوست منو میخواستین بخورین هاااااااااااااان؟!! با زیر دریایی میام به جنگتون!! فکر کردین!! دومند: وای به حال کسی که با دوست من شوخی های رعب آمیز (!!) کنه!! ازش رب درست میکنم!!

مثل اینکه ندیدی انسان چی نوشته گفته برای خودت هم خوبه !سی؟برای خودت هم خوبه!ینی حواست جم باسه ها!

مهدی شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:24 ب.ظ http://tanhayiman.blogsky.com

سلام وبلاگ قشنگی داری اگر با تبادل لینک موافقی به من اطلاع بده

سینا شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:47 ب.ظ http://delsinario.blogspot.com

اولند سوم: اون دومند قبلی دومند دوم بود!! دومند سوم: یکی شما تو کشتی نوحین، یکی بوش!! سومند سوم: یکی به این مهدی خبر بده که میخواد به چه جنایتکاری لینک بده!! چهارمند سوم: من باهاس الآن برم با استاد تربیت بدنی صوبت کنم، شاهستی بذاره سر کلاسش نرم!! حکم انجمنی و حکم فدراسیونی مشکیم هم همرامه، که بگم من آخرشم، شاهستی یه فرجی بشه!! ولی فکر نکم لازم باشه!! همین که بگم من با لینچان (سارا) در تماسم، خودش کافیه!!

من اون خانومم که دو تا شمشیر داشت ها!

*یاسمن* شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:04 ب.ظ http://yas-googoosh.persianblog.com

چتر ها را باید بست زیر باران باید رفت ...|| چه بلاگ خوبی موفق باشی

شبگرد تنها شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:25 ب.ظ http://leyan.persianblog.com

سلام عزیزم ؛ سپاس به شما منت گذاشته سر زدید ؛ روزانه ازاین قبیل موارد بیشمار است آنقدر که مورد شما تقریبا در مقابل آنها خیلی عادیست ؛ به هر حال جای تامل دارد موفق باشید وبدرود.

ناناهیتا شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:20 ب.ظ

لوگوت هم روی چشم. التماس هم نکن. فقط الان یه خورده سرم شلوغه . سرم که کچل شد در اولین فرصت حتما.

امیر مسعود شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:09 ب.ظ http://amirmassoud.blogsky.com

من در تایید سخنان جناب انسان باید بگم شما میتونید از مال دنیا دل بکنین٬ یه ماشین برای خودت بگیری و مسیر از خونه تا دانشگاه رو با ماشین خودت بری....

سخنان گوهر بار انسان چقدر تاییدیه به دنبال داشته!نمی دونستم در کنار چنین در گرانبهایی هستم!
سینا نگفته من دارم لیثانثم رو میگیرم!این ترم چهارمین ترم ترک تحسیلمه!
از دار دنیا یه کفش دارم و چند تا تیکه لباس!ماشینم کجا بود!اسبم بهم نمی دن تازه!هر چی حقوق می گیرم می دم کرایه ماشین.

م ر ی م شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:19 ب.ظ http://shodan.blogsky.com

چه طوری سارا ؟
خوبی ؟

ای نپرس که .......

آرتا یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:44 ق.ظ

سارا جون از مهربونیت متشکرم

خواهش می کنم!
(قابل توجه بعضی ها!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد