هرچند که روزها و یا ماهها رو در کنارش بودی و آرزوی آرامش براش میکردی و مرگ رو تو چشماش میدی اما شنیدن خبر مرگش...
بلافاصله یاد تمام خوبیهاش می افتی و دلت می سوزه.اینکه چه آدمی بود و چه کارای بزرگی کرد و آخرش در طی دو سال آخر عمرش در فراق همدمش اینطور زمینگیر شد.بعضی از قدیمی ها محبتشون رو به زبون ادا نمی کنن اما در عمل میبینی که چه میکنن.۷روز از فوت مادربزرگم نگذشته بود که پدربزرگم شدیدا زمینگیر شد، نه کسی رو می شناخت، نه قادر به حرف زدن بود، و نه تاب زندگی کردن رو داشت...
چه بی وفایی هایی که از طرف اونایی که براشون برای رضای خدا قدم برداشته بود، بهش نشد و اون براش مهم نبود و باز هم به تلاشش ادامه داد و... حالا همونا توی مراسمش اومدن و گریه می کنن و از خوبیهاش میگن و طلب حلالیت می کنن.
چرا هیچ کدوم مرگ رو قبول نداریم و به شیوه فراموشی و نسیان زندگی می کنیم و با دیدن مرگ دیگری اونقدر تو فکر می ریم و دگرگون میشیم ولی دوباره با گذشت ۶-۷ روز ... روز از نو روزی از نو؟
این چند روزی که نبودم رفتیم پدربزرگمون رو راهی اون دنیا کردیم و اومدیم.دیگه نه پدربزرگ داریم نه مادربزرگ!
ولی خداییش یه کمی بداخلاق بود!
سلام!
خدا بیامرزتش!
از خاصیت های مرگ این که هی فراموش میشه !
موفق باشی
صدر
مرگ اونقدرام که میگن سخت نیس
من خودم مردم!
یه روح سرگردان خبیث!!!
اولاً که تسلیت میگم.ایشالا که روحشون تو ارامش کنار مادر بزرگتونه.بعدشم خاصیت انسان فراموشیه.همه چیز بعد از یه مدت یادمون میره.
منم فوت پدر بزرگتون رو تسلیت می گم ... زندگی آدمای با معرفتم اینجوریه
تسلیت میگم
خدا بیامرزتشون. اما اینطور که گفتی به نظرمیاد که راحت شده
بعدشم سارا از توتوقع نداشتم. من تنها لیموی این ورها هستم هیچ نوع دیگه ای هم نداریم! چه مرده چه زنده.:(
من بی تقصیر بیدم!مهمون رو نمیشه بیرونش کرد که!
سلام. خدا رحمتشون کنه. یکمی بد اخلاق بودن رو هم شما ببخشید. بزارید به حساب کهولت سن :)
خدا بیامرزتشون انشالله
اول باید خودآگاه باشیم تا به دل آگاهی برسیم و در نهایت مرگ آگاه
ا تسلیت می گم من تازه اومدم دیدم!