دیروز آقای همسر جریانی رو تعریف می کرد که واقعا جای تفکر داشت.آدم دلش می سوزه واسه اونایی که دیر به سن بلوغ می رسن!
ماجرا از این قراره:
آقای امیر ۲۶ ساله و نرگس خانوم ۳۷ ساله از نواده های قاجاری(و ظاهری نه چندان زیبا) ۷-۸ سال پیش با سرمایه مشترک یه شرکتی می زنند.هر دو از خانواده ای هایی سرشناس و مرفه .اوائل آقای امیر روابط خوبی با خانوم نرگس داشتند که مطمئنا به جهت کاری بوده نه چیز دیگه.بتدریج نرگس عاشق امیر میشه و با خرید هدیه های متعدد برای امیر عشقش رو ابراز می کنه.امیر هم اوائل تو ذوق نرگس نمیزنه اما روابط عادی خودش با اون رو ادامه میده تا اینکه سر و کله حباب خانوم زیباروی ۲۳پیدا میشه و بله...
هر کسی که حباب رو میبینه از زیباییش تعریف میکنه.حباب خانومی از طبقه فقیر جامعه اما بسیار باوقار و متین و خوش برخورده.امیر عاشقِ کشته مرده حباب میشه و نرگس رو کاملا با بی محلی ها کنار میذاره تا نرگس هم پا از زندگیش کنار بکشه.نرگس هم همیشه با کوچکترین رنجشی از امیر به طرف اتاقش میره و شروع به گریه می کنه.
امیر شروع به دادن هدیه های مختلفی به حباب از قبیل اتومبیل پراید ،تلفن همراه با بهترین گوشی مد روز ،سکه به مناسبت های مختلف! و استخدام برادران حباب و معشوقه های ایشان در شرکت و ... میکنه.
جالبه که حباب خانوم تبدیل به خانومی خوش پوش اما باوقار میشه ولی باز هم در کمال متانت و بدون هیچ اعتنایی نسبت به امیر در شرکت در حال تردد می باشد!و این همگان را شوکه کرده.(شاید نمایش ظاهری باشه،شاید هم برای گرفتن امتیازات بعدی)و همچنان امیر به دنبال حباب و نرگس با چشمانی پر از اشک به دنبال امیر.
حالا امیر و حباب یه رابطه عادی دارن اما اون نرگس خانوم چه فکری میکنه خدا میدونه.چرا خودش رو با شرایط خودش وفق نمیده؟تو جامعه زیادند اونایی که به اقتضای سن خودشون نیستند و اینهمه تاخیر دارند.
این عشقای یه طرفه حال من یکی ( که اتفاقاً امیر هم هستم) رو به هم میزنه. دلم برا نرگس میسوزه و بیشتر از اون برای امیر ( آخه امیرا همیشه مظلومن!!).
همچین!قابل توجه لیلا خانوم!
حباب؟!!!!
آره!!من تابحال نشنیده بودم!فورا یاد تو افتادم!
برای خانم خانمها- ساراخانم گل گلاب- نامه نوشته می شود.
:X:X:X:X
وااااااااااااااااااایییییییییییییییییی!
:D/
:D/
:D/
:D/
:D/
یه بار یه جایی از یه کسی یه چیزی خوندم با این مضمون :
عشق یه سوء تفاهمه که مردی (زنی ) با مرد (زن ) دیگه فرق داره ...
سلام سارا خانوم ...
داستان عاشقانه زیبایی برای یه بعد از ظهر گرم بی کولر خواب آلود توی محل کار بود ....
اینجا هیچ خبری نیست غیر از سر شلوغ من ... واسه همین اونطوری اپدیت می کنم :) :دی
یه کبوتری پیدا کردم که خطا نداره!
حتی یه ذره!
حتی یه لحظه تاخیر نمی کنه!
حتی یه لحظه
می یاد خودت می بینیش
....
سلام عزیز ... چه داستان جالبی ... جه قشنگه که ما از این داستانا پند بگیریم و اونا رو فقط داستان فرض نکنیم
سلاممممممممم همونی که اون بالایی گفت منم موافقم
بیچاره نرگس...
تا بوده همین بوده!
بعد یه سوال آقا شوهر شما چه جوری به این اطلاعات ذی قیمت دسترسی پیدا کردن؟
این مظلومیت امیرا منو کشته!!!!! اگه این مظلومیت باشه پس ظالمیتشون چی مییییییییی شه؟!! منم از این عشقای یه طرفه همیشه خیلی تعجب می کنم و خوشم نمیاد. البته آدم نمی دونه اگه تو یه شرایطی قرار بگیره چی کار می کنه! راستی امیر چرا برا من پراید و موبایل و ... نخریدی؟!؛)
منم عشق یه طرفه رو دوست ندارم. اما توی موردی که نوشتی به نظرم علاقه نرگس واقعا یه علاقه غیرمنطقیه. فرض که اصلا حبابی هم در کار نبود به نظره من عشق نرگس و امیر حتی اگه به ازدواج هم منتهی میشد آینده خوبی رو برای هیچکدومشون نداشت.
doroste!
گـــــــــر مــرید راه عشــــــــقی فــکر بــد نــامی مکن
سلام خوبی؟
خــــــــــــــــــــــیلی قشنگ بود
واقـــــــعاًآفرین من که خوشـــم آمد
وقت کــــــــــــــــــــردی پیش ما هم بیا
خـــــــــــــــــــــوشحال میــــــــــــشم به وب لاگ من هم
یه سر بزنـــــــــی!
راســـــــــتی حاضـری تبــــــــــــادل لینک کــــــــنیم؟
اگر می خواهی برای ادامه ی تحصیل به اوکراین سفر کنی
یه سر هم بزن اینجا www.setareyesorkh2.persianblog.com
تا بـــعــــــــد خدانــــــــــــــگهدار
متن جالبی بود فکرمو مشغول کرد.به من سر بزن .بدرود
mer30 az inke bazam pishe man oomadi, man nazaramo rajebe in post chand khat bala tar goftam ha!! khaili ham nazare kamel va toolanee ee e! behar hal man khanadey sabet et shodam
سلام ... هی دنیاااااااااا این قیافه ها چه کارها که نمیکنن
سلام. چی بگم والا! بنظر می رسه که نرگس خانوم مجبوره که شرایط رو درک کنه...
سلام مهندس. اگه کامنت حباب رو ندیده بودم٬ حتما چاقو کشی می کردم...
سلام من admin سایت 2zari.com هستم . لطفا با من یه تماسی بگیرید .