یه وقتی کنار یکی ها هستی که بشدت از زمین و زمان بدت می آد و به شدت نسبت به همه چی غر می زنی و می خوای با همه دعوا کنی و ... و همه اینها برای همون احساسات بدیه که اونا نسبت به همه چی دارن و بشدت روی تو اثر می ذاره،بطوریکه بعدا که فکر می کنی می بینی با چه حرفای مسخره ای روح تو رو برای چند ساعتی و یا چند روزی و یا بیشتر آزرده کردند،اما همون لحظه پیش یکی میری که تمام خوشی های دنیا رو بهت هدیه می ده و راحت و آروم فقط به شادی ها نظاره می کنی و فکر می کنی هیچ غمی نداری.
از تو ممنونم،ای بهترین.
ولی چقدر بده که بعضی خوب نماها تو رو به همه چی بدبین بکنند و دل مردد تو رو فقط به سمت بدبینی هدایت کنند و بدتر اینکه تو روحت همچون کاهی در مسیر بادها باشد و نتوانی بایستی.